مادرانه
اونقدر عاشقتم که وقتی می خوام ابراز احساسات بکنم نفسم تو سینه حبس میشه ...
نویسنده :
مامان آرزو
13:14
آلبوم عکس
اولین سال تحویل که در کنار ما بودی .... البته لحظه سال تحویل شما خواب بودی و بعد از تحویل سال بیدار شدی عکس های بهاری لب دریا وروجک من در سبد لباس در حال رانندگی و خوردن دیبا زیر صندلی دیبا در فروشگاه دیبا شکمو ...
نویسنده :
مامان آرزو
15:53
شیرین کاریهای دیبا
بهشت من دیگه داری کم کم مامان و بابا رو خیلی نا مفهوم میگی . یه وقتهایی سوزنت گیر میکنه فقط "با با" میگی یه وقتهایی هم "ماما" میگی و دل من و بابات رو میبری . قربونت بشیم ما بازم شیرین کاری در ادامه مطلب گل من "رکس " رو صدا میکنی(سگ مامانی اینا رو) میبینیش میگی "اکس" قربونت بشم من قهر کردن هم یاد گرفتی سریع پشتت رو میکنی به آدم و سرتو میذاری زمین و گریه میکنی . &n...
نویسنده :
مامان آرزو
12:16
دیبا در گردش
گلی من چند روز رفتیم گردش با مامانی و بابایی و خاله ها و دایی ها رفتیم گیسوم و یه شب اونجا بودیم بعد رفتیم سمت اسالم و خلخال بعدشم برگشتیم ماسال تا فرداش بریم ییلاق . شما دخمل گل من خیلی خوب بودی و زیاد گریه نکردی فقط روز آخری تو ییلاق خیلی بهونه گرفته بودی فکر کنم خسته شده بودی و لی با این وجود کلا گلی عشقم حالا بریم سراغ عکس ها ساحل گیسوم جنگل گیسوم ییلاق اینجا هم سیب زمینی آتیشی خوردی فدای اون دندونات بشم من 93/2/27 عزیزکم بهشتم توی تعطیلات 6 خرداد تا 9 خرداد رفتیم تهران و من تصمیم داشتم...
نویسنده :
مامان آرزو
20:47